گزارشی از آزمایشگاه فیزیک پزشکی
30 اردیبهشت 1399پروندهی ویژهی «فلسفهی زمان»
30 اردیبهشت 1399چند سال پیش بود که دانشکده [فیزیک دانشگاه صنعتی شریف] تصمیم گرفت بعضی دروس تخصصی را سه واحدی کند. دروسی که تا پیش از آن چهار واحدی بودند. این تصمیم فضای آموزشی دانشکده را تکان داد. بعضی از دانشجویان پنج ساله شدند. بعضی اساتید هم همان سیلابس چهار واحدی قبلی را برای دروس جدید تدریس میکردند که این فشار درسی را افزایش میداد. هیچکس نمیدانست چرا و چگونه این تصمیم گرفته شدهاست و حتی بعضی اساتید، خود مخالف این تصمیم بودند. در سال ۹۷ اتفاق مشابهی برای دانشجویان دکترای ورودی افتاد. ظرفیت پذیرش به ناگاه نصف شد. بدون آنکه دلیلی ارائه شود و مشخص شود چه کسانی و چگونه این تصمیم را گرفتهاند.
قطعا میتوان دلایل مثبت و منفی را برای هرکدام لیست کرد. اما نگاه ما نقطهای دیگر را جستجو میکند و آن بحث شفافیت در تصمیمگیری است. این شفافیت یعنی مشخص شود چه کس یا کسانی و چرا این تصمیم را گرفتهاند. حال سوالی که میپرسیم این است؛ چرا نباید تصمیمات شورای دانشکده شفاف گرفته شود؟
در حال حاضر تصمیمات دانشکده توسط شورای دانشکده گرفته میشود. شورایی که از اعضای هیئت علمی تشکیل شدهاست. در بیشتر موارد وزارت علوم، دانشگاه و دانشکده باید به توافق برسند. مثلا وزارت علوم ظرفیت جذب هئیت علمی را مشخص میکند، دانشکده افراد مورد نظر خود را معرفی میکند و این فرد اگر وزارت علوم و دانشگاه موافق باشند، پذیرفته میشود. در این گیر و دار دانشجو هیچ نقشی را بازی نمیکند. دانشجویی که تصمیمات برای او گرفته میشود. شفافیت در تصمیمگیری این خلا را جبران میکند.
۱- ممکن است مسئلهای از دید شورای دانشکده دور مانده باشد، در این صورت قبل از نهایی شدن تصمیم، دانشجویان شورا را مطلع میکنند.
۲- دانشجو خود را عضوی از دانشگاه میبیند. احساس هویت میکند و دانشگاه برایش مهم میشود. امروز دانشجو نشسته است تا تصمیمات را برای او بگیرند و فقط میتواند معترض و منتقد باشد.
۳- با شفافیت، نظارتی همگانی بوجود میآید. قطعا اگر شورا بداند که در اتاقی شیشهای قرار دارد، روی تصمیماتش تامل بیشتری میکند.
ممکن است گفته شود که پایه نظام تصمیمگیری کشور ناشفاف بنا شدهاست و همه جا اوضاع همین است. پاسخ این است که دانشگاه باید در اصلاحات عملی پیشرو باشد. به جای آن که فقط منتقد مسائل کشور باشد، خود الگویی شود که باقی سازمانها از آن تقلید کنند.
دامنه شفافیت بسیار گسترده است و به جز اسناد محرمانه، هر چیزی را شامل میشود. یکی از این موارد شفافیت مالی و گرنتهای پژوهشی است. شفافیت گرنتهای پژوهشی یعنی هر استاد سالانه چقدر گرنت میگیرد و آن را چگونه خرج میکند. شفافیت گرنتها از هدررفت منابع جلوگیری میکند و ظرفیتهای پژوهشی دانشگاه را آشکار میکند. از آن طرف اعضای هیئت علمی تشویق میشوند که به سمت جذب گرنت بیشتر حرکت کنند. دانشجویی را در نظر بگیرید که دربهدر به دنبال سیستمی قوی برای اجرای شبیهسازی خود است و سیستمی قوی که توسط استادی خریداری شدهاست و خاک میخورد. نتیجه اتصال این دانشجو به آن سیستم، کار علمی و ارزش افزوده است. این امر با شفافشدن گرنتها و امکانات محقق میشود.
چند سالی است که گفتمان شفافیت، بر سر زبانها افتادهاست. حرکت به سمت شفافیت، سختی دارد. اما این سختی با میوههایی که این شفافیت به بار میآورد جبران میشود. حال وظیفهی دانشگاه این است که خود در این عرصه نیز پیشقدم شود و با اصلاح نظامهای داخلی خود، الگویی کارآمد را به کشور معرفی کند.
اگر نظر یا پیشنهادی درمورد این متن دارید میتوانید کمی پایینتر، در قسمت دیدگاهها، آن را برای ما بنویسید.