گزارش گردهمایی روز جهانی ماده تاریک در دانشگاه صنعتی شریف
گزارش گردهمایی روز جهانی ماده تاریک
21 آذر 1397
یخ خشک و اثر دوپلر!
21 آذر 1397

در باب فلسفه‌ی زمان

زمان یکی از اصلی‌ترین لوازم فهم و درک ما از جهان است. برای تعریف و تبیین زمان، سه مسئله اساسی مطرح و برجسته است که نمی‌توان گفت پاسخ‌شان از هم جداست؛ ولی نگاه کلی به آن‌ها بی‌فایده هم نیست. این سوالات بیشتر در زمینه متافیزیک مطرح می‌شود و یک نظریه کامل با تعریف و تبین مواد خاص خود به توجیه سوالات می‌پردازد؛ ولی در این نوشته سعی شده که کمتر وارد متافیزیک و بلکه بیشتر با فهم فیزیک به سوالات بپردازیم.

۱. در قرن اخیر با ظاهر شدن نسبیت خاص تقلیل دادن زمان به بعد خاص مکانی بسیار مرسوم شده است ولی در بین برخی از اندیشمندان گذشته این دیدگاه در این حد رایج نبوده و زمان از خواص حرکت شناخته می‌شده؛ به این معنا که جابجایی و تحول اشیا اصالت دارد و ما برای فهم‌شان به آن‌ها زمان را نسبت می‌دهیم و زمان بدون حرکت وجود مستقلی ندارد. اما نیوتون به این وابستگی زمان به حرکت معتقد نبود و جهانی را تصور می‌کرد که حتی بدون هیچ جسمی مکان و زمان مطلق وجود دارند[۱]، برای نزدیک شدن به پاسخ این سوال که زمان چه نسبتی با اولا حرکت و ثانیا با اجسام دارد بهتر است این سوال را در مورد مکان هم پرسید؛ که آیا در جهانی ساکن می‌شود فهمی از مکان داشت یا تصور ما از بعد مکانی اجسام صرفا بخاطر جابجایی است و آیا فهم مکان دو جسم متفاوت منوط به فاصله بین آن دو است و یا داشتن مکان‌های مختلف.

۲. در ادامه سوال یک می‌توان پرسید که آیا زمان نسبی است یا مطلق، نسبی بودن زمان یا مکان را چند جور می‌شود مطرح کرد که تمییز آن‌ها حائز اهمیت است.

  • الف: گاهی منظور از نسبی بودن یک کمیت، نداشتن نقطه و بازه مرجحی برای مقایسه کمی و کیفی است که به تبع به نداشتن مبدا مطلق نیز می‌تواند منجر شود. دقت کنید که اگر برای زمان و فاصله زمانی یا برای زمان و کمّ‌زمانی دو معنای متفاوت قائل باشیم پاسخ به این سوال ممکن است کمی متفاوت شود، به عنوان مثال راه حل ارسطو برای این سوال قدیمی که آیا زمان مبدا آعازین مطلق دارد این است: با توجه به این که زمان از جهتی زمان بین دو زمان است، و چون مبدا زمان طبق تعریف بین هیچ دو زمانی قرار نمی‌گیرد پس زمان فاقد مبدا است. در بررسی این سوال با سوال دیگری مواجه می‌شویم: آیا اصلا زمان، زمان‌مند است که چنین سوالی بتوان از آن پرسید؟
  • ب: در نسبیت خاص نوعی از نسبیت زمانی مطرح می‌شود که ادعا می‌کند همزمانی رخداد دو پدیده نسبی است. به این معنا که دو پدیده از دید دو ناظر با سرعت های مختلف ممکن است همزمان رخ بدهد یا نه. یا در فهم دیگری می‌توان گفت که از دید دو ناظر با سرعت های مختلف، گذر زمان ناظر الف با گذر زمان ناظر ب متفاوت است در حالی که هر کدام درک و مقیاس یکسانی از زمان دارند و نکته این دیدگاه این است که دیدی وابسته به شخص یا ناظر آگاه نسبت به زمان می‌دهد و این سوال که آیا واقعا در جهان خارج این دو پدیده در یک زمان رخ داده‌اند را به چالش می‌کشد.

۳. سوال بعدی که در مواجهه با زمان و مکان مطرح می‌شود این است که آیا «دو ساعت بعد» وجود دارد؟ و اگر وجود دارد وجودی مستقل از جهان و پدیده‌ها دارد یا به صرف محال نبودن تصور آینده و سازگار بودن آن با شرایط خودش ممکن است باشد پس هست و به تبع این سوالات را می‌توان برای گذشته نیز مطرح کرد ولی فرق اساسی و مهم گذشته و آینده در چیست؟ یا پدیده‌ای که نبوده یا قرار است بشود چه فرقی با هم دارند؟ سوال اساسی‌تر می‌تواند این باشد که هنگامی که من در اینجا قرار دارم با درکی که از اطرافم دارم می‌دانم که الان این مکان وجود دارد و چند کیلومتر آن‌طرف‌تر هم وجود دارد حتی اگر از جزئیات آن بی‌خبر باشم ولی می‌توانم بگویم مکان در جایی که حس مستقیم به آن ندارم هست ولی آیا برای زمان هم می‌شود همچین چیزی گفت، آیا دو ساعت بعد وجودی خارج از ذهن ما دارد؟ آیا زمان اینده جایی است و ما به آن می‌رسیم؟ و یا اصلا صرف اطلاق آینده فقط برای توضیح و رساندن منظور است؟[۲] و باز همان طور در مورد زمان هم می‌توان پرسش کرد اگر بپرسیم آیا اکنون وجود دارد و می‌توان مثل درک ما از مکان و گفتن اینکه اینجا وجود دارد، گفت که این لحظه هست یا خیر؟ یا میتوان اکنون را جدا از هرگونه تغییر و تحولی نگاه کرد؟ و آیا وجود شخصی را می‌توان متصور بود که بین دسترسی و درک او از زمان‌های آینده و گذشته تمایزی نباشد؟

در کنار این سوالات مباحثی که به درک ما از زمان ختم می‌شوند کم نیستند و از جمله آن‌ها می‌توان به علیت، اراده‌ی آزاد و علم و فعل الهی اشاره کرد که احتمالا انگیزه بسیاری از فلاسفه برای پرداختن به زمان حل این‌ها بوده است.
فهم صحیح و ابهام زدایی از درک زمان به پاسخ دادن به خیلی از سوالات فیزیکی کمک شایانی می‌کند. به طور مثال تمایز گذشته و آینده مستقیما به مفهوم بازگشت‌پذیری و قانون دوم ترمودینامیک بر می‌‌گردد و می‌توان پاسخی برای علت مرجح بودن پیکان زمانی پیدا کرد؛ یا درک صحیح نسبیت زمانی و مکانی احتمالا راه حل بسیاری از چالش‌های ناموضعیت خواهد بود؛ یا اطلاق صحیح وجود به اکنون و یا آینده و گذشته و واقعی بودن آن‌ها، احتمالا ما را به حل مسئله اندازه‌گیری در کوانتوم بسیار نزدیک می‌کند.


ارجاعات:
‌[۱] نیوتون: «زمان مطلق حقیقی و ریاضی، خود به خود و به علت ماهیت ویژه خود، به طور یکنواخت و بدون ارتباط با هیچ چیز خارجی جریان دارد».
[۲] بعضی از فلاسفه تحلیلی معتقدند که الفاظ گذشته و اکنون و آینده کلماتی برای رساندن منظور به شکلی محدود هستند و معنایی جز در زبان محاوره ندارند و در یک زبان ایده‌آل‌ این کلمات باید با کلماتی بهتر جایگزین شوند.

1 2 رای ها
امتیاز این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه‌ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها