توضیحات تکمیلی نوبل فیزیک سال ۲۰۲۱
17 آذر 1400علم مدرن و رابطهی انسان و خدا
17 آذر 1400«آنتروپی، پیکان ترمودینامیکی زمان و مسئلهی گذر زمان»
قوانین بنیادین فیزیک از منظر زمانی متقارن هستند، به عبارت دیگر تحولات یکانی و بازگشتپذیری را پیشبینی میکنند۱؛ امّا در فیزیک دنیای درشت مقیاس ماجرا متفاوت است: مطابق قانون دوم ترمودینامیک، اگر آنتروپی یک سیستم بسته افزایش یافت دیگر نمیتواند کاهش یابد! حال سؤال اینجاست که این عدم تقارن زمانی از کجا سر و کلهاش پیدا شده و چطور میتوان آن را بر قوانین متقارن نیوتن و مکانیک آماری استوار کرد؟ این معمّای بسیار جالب «مسئلهی پیکان ترمودینامیکی زمان» نام دارد. رویکردهای مختلفی در پاسخ به آن در پیش گرفته شده است. برای مثال برخی اینگونه استدلال کردهاند که اصولاً قانون دوم ترمودینامیک، به معنایی که انتظار داریم قانون طبیعت نیست، بلکه صرفاً نوعی قانون احتمالاتی است و ردّپایی است از شرایط اولیه سیستم.
متأسفانه یا خوشبختانه، موضوع این نوشتار پرداختن به «مسئلهی پیکان ترمودینامیکی زمان» نیست۲! بلکه میخواهیم به نتیجه فلسفی عجیبی که برخی از دانشمندان، مانند شان کرول، از آن گرفتهاند بپردازیم: کرول معتقد است که اصولاً «گذر زمان» چیزی نیست جز افزایش آنتروپی، و اگر آنتروپی افزایش نیابد زمان هم نمیگذرد! در ادامه نگاهی انتقادی خواهیم داشت به این ادعا:
۱- اوّلین و واضحترین اشکال این نتیجهگیری، نداشتن پشتوانه منطقی است. قوانین فیزیک برای آن تدوین شدهاند که به ما نشان دهند با گذر زمان طبیعت چگونه تغییر خواهد کرد، نه اینکه به ما نشان دهند که «گذر زمان وجود دارد یا خیر؟» و یا اینکه «گذر زمان در چه جهتی است؟»؛ بنابراین تقارن زمانی آنها به هیچوجه ناامیدمان نخواهد کرد! ما گذر زمان را، فارغ از اینکه فیزیکدان هستیم یا خیر، به روشنی هم در دنیای ذهن و هم در دنیای خارج ادراک میکنیم. برای مثال، ما هر روز با تلسکوپهایی چون هابل و پلانک، تقریباً از تمامی لحظات گذشته کیهان در عمر ۱۳.۷ میلیاردسالهی آن، پرتوهایی را دریافت میکنیم و تعداد دادههای دریافتی لحظه به لحظه بیشتر میشود. امّا تاکنون حتی یک تک فوتون هم از زمانهای آینده دریافت نکردهایم! حال سؤال اساسی اینجاست که این عدم تقارن واضح بین گذشته و آینده و این شهود روشنمان از گذر زمان، چه ارتباطی دارد به اینکه «آنتروپی یک سیستم بسته نمیتواند کاهش یابد»؟ البته تلاشهایی برای ارتباط برقرار کردن بین «افزایش آنتروپی» و «برخی از عدم تقارنهای مختلفی که بین گذشته و آینده میبینیم»، انجام شده و در مواردی نیز موفق بوده است. امّا حتی اگر بتوانیم در تمامی موارد چنین ارتباطی را بیابیم(که البته فرض بسیار بعید و دور از ذهنی است)، این حداکثر به معنای سازگاری ادعای مورد بحث خواهد بود و نه اثبات آن. هرچند در ادامه استدلال خواهیم کرد که این ادعا حتی سازگار هم نیست.
۲- به این دو عبارت دقت کنید: الف)«هرچه در عمق بیشتری از استخر فرو برویم فشار آب بیشتری را حس میکنیم.» ب)«هرچه در عمق بیشتری از استخر فرو برویم فاصله ما از سطح آب بیشتر میشود.» آیا جمله دوم معنادار و حاوی اطلاعات جدید است؟
به طور مشابه، اگر ادعای کرول را بپذیریم قانون دوم ترمودینامیک تا حد زیادی بیمعنا میشود. طبق این قانون «آنتروپی یک سیستم بسته با گذر زمان (در جهت آینده) کاهش نمییابد». روشن است که این قانون “گذر زمان” و “جهت آینده” را به عنوان مفاهیمی مستقل پیشفرض گرفته و “خبر جدیدی” درباره میزان آنتروپی در زمان آینده میدهد. به عبارت دیگر، محتوای این قانون توضیح واضحات نیست و در واقع یک پیشبینی قابل ابطال ارائه میکند. امّا اگر بگوییم «جهت آینده چیزی نیست جز همان جهت افزایش آنتروپی»، دیگر قانون دوم ترمودینامیک حرف جدیدی برای گفتن ندارد و قابل ابطال نیست. چرا که حتی اگر میزان آنتروپی در طول تاریخ کیهان مدام به صورت سینوسی کم و زیاد شود باز هم قانون دوم نقض نمیشود، زیرا در این صورت “جهت زمان آینده” نیز شکل سینوسی خواهد داشت تا با “جهت افزایش آنتروپی” هماهنگ باشد؛ چرا که طبق تعریف، جهت آینده همان جهت افزایش آنتروپی است!
۳– آیا صادق بودن عبارت «الف» که در بالا بیان شد، به این معناست که «عمق» همان «فشار» است و هیچ معنای مستقلی ندارد؟! آیا میتوان نتیجه گرفت که دلیل اینکه ما در عمق بیشتری از استخر فرو میرویم این است که فشار در حال افزایش است؟ همراه بودن دو پدیده هرگز به معنای یکی بودن و یا حتی ارتباط علّی بین آن دو نیست. بنابراین، حتی اگر این فرض درست باشد که «هر جا گذر زمان وجود دارد افزایش آنتروپی هم هست»، هرگز نمیتوان نتیجه گرفت که این دو یکی هستند و یا یکی علّت دیگری است. البته خواهیم گفت که اصولاً چنین فرضی درست نیست، پس به طریق اولی چنین نتیجهای را هم نمیتوان گرفت.
۴- یکی از شروط اولیه پذیرش این ادعا که: «آنچه که ما تحت عنوان “جهت آینده” میشناسیم، در واقع چیزی نیست جز “جهت افزایش آنتروپی”» این است که جهت افزایش آنتروپی “همواره” و “همهجا” در راستای جهت آینده باشد. امّا هرکس که اندکی با علم ترمودینامیک آشنا باشد به روشنی میداند که این فرض برقرار نیست. قانون دوم ترمودینامیک از “آنتروپی کل” سیستم بسته حرف میزند، امّا در نقاط مختلف سیستم، آنتروپی میتواند به صورت موضعی کم شود. برای مثال، همانطور که کرول هم اشاره میکند، در داخل محفظه یخچال آنتروپی کاهش مییابد و در عوض در بیرون آن افزایش مییابد. پس آیا جهت آینده در داخل یخچال با بیرون آن متفاوت است؟! آیا اگر مورچهای را درون یخچال قرار دهیم(به غیر از اینکه سردش میشود!) تجربه متفاوتی از زندگی و جریان زمان خواهد داشت؟ آیا وقتی آن را بیرون بیاوریم جوانتر شدهاست؟ اگر یک پرتو الکترومغناطیس را از یخچال عبور دهیم، آیا وقتی در داخل یخچال است جهت انتشار جبهه موج آن بر خلاف وقتی است که خارج از یخچال است؟ از منظر نظریه نسبیت، ساعتها در درون یخچال حتّی کندتر هم حرکت نخواهند کرد چه رسد به اینکه به صورت پادساعتگرد بچرخند.
کاهش آنتروپی منحصر به درون یخچال نیست، بلکه در جایجای کیهان آشفته میتواند به صورت موضعی روی دهد. امّا آیا جهت آینده توزیعی آشفته و وابسته به مکان دارد؟ جالبتر اینکه کاهش آنتروپی حتی به صورت سرتاسری نیز روی میدهد: برای مثال، در برخی از دورههای تاریخ کیهان، مثل دوره تورّمی و بخشی از دوره تابش غالب، چگالی آنتروپی کیهان کاهش پیدا میکند؛ امّا زمان در این دورهها در همانجهتی جریان یافته است که اکنون جریان دارد. بنابراین «جهت گذر زمان» و «جهت افزایش آنتروپی» با یکدیگر تطابق کاملی ندارند و نمیتوان آنها را یکی دانست.
حال ممکن است گفته شود: جهت زمان را آنتروپی موضعی و یا چگالی آنتروپی تعیین نمیکند، بلکه مقدار کل آنتروپی کیهان تعیینکننده آن است که آن هم طبق قانون دوم همواره در حال افزایش است. امّا اینکه مورچه ما در درون یخچال به صورت آنی از تغییرات آنتروپی کل کیهان با خبر باشد(!) و جهت زمان را مطابق با آن ادراک کند؛ علاوه بر اینکه منجر به متافیزیک عجیبی خواهد شد با نظریه نسبیت نیز در تعارض است؛ چرا که در این نظریه تعیین یک دستگاه مرجع جهانی و همچنین ارسال سیگنال فوق نوری ممکن نیست.
۵- نکته اساسی که به نظر میرسد در نتیجهگیری کرول از آن غفلت شده این است که «تقارن یا عدم تقارن زمانی» یک چیز است و «گذر زمان و جهت آینده» چیزی دیگر. گذر زمان همانچیزی است که باعث تعاقب و جانشینی پیدرپی لحظات جدید با لحظات گذشته میشود و هیچ جسم طبیعی نمیتواند از این جریان اجباری زمان فرار کند. بنابراین «گذر زمان» در یک جهان کاملاً متقارن با فرآیندهایی برگشتپذیر، حتی ذرهای از مفهوم خود را از دست نمیدهد. از سوی دیگر، اگر فرض کنیم تمام قوانین بنیادین فیزیک هم از منظر زمانی نامتقارن بودند، باز هم فردی میتوانست مانند کرول ادعا کند که «جهت آینده» ماهیت مستقلی ندارد، بلکه تنها نمودی از همین قوانین نامتقارن فیزیک است. بنابراین باید بین دو مفهوم «عدم تقارن زمانی» و «گذر زمان» تمایز جدی قائل شد.
۶- از سوی دیگر باید توجّه کرد که مفهوم «آنتروپی و افزایش آن» چنان که در ترمودینامیک و مکانیک آماری میشناسیم، و مفهوم «زمان و گذر آن» کاملاً متفاوتند. آیا گرادیان مکانی آنتروپی (یعنی افزایش آن در یک راستای مکانی) باعث نوعی «گذر و جریان مکان» میشود تا بتوان ادعا کرد که گرادیان زمانی آن «گذر زمان» را پدید میآورد؟ بنابراین تفاوت بنیادین بُعد زمان و مکان را باید در جای دیگری جستجو کرد.
در مجموع به نظر میرسد که انکار «گذر زمان» با توسّل به «مسئلهی پیکان ترمودینامیکی زمان» هنوز خامتر از آن باشد که به عنوان یک دیدگاه علمی بتوان آن را جدی گرفت. کرول، به وسیله انکار «گذر زمان» به عنوان یک حقیقت اساسی، «قانون علّیت» را هم به عنوان یک اصل بنیادین زیر سؤال میبرد. در مقاله بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید…
برای مطالعهی بیشتر در این باره، برای مثال میتوانید به کتابهای زیر مراجعه کنید:
Tim Maudlin, The Metaphysics Within Physics (2007), Oxford University Press
Barry Dainton, Space and Time (2010), McGill-Queen’s University Press
Craig Callender, “Thermodynamic Asymmetry in Time“, The Stanford Encyclopedia of Philosophy, URL
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- البته مثالهای نقضی نیز وجود دارند، برای مثال در رمبش تابع موج مطابق برخی از تعابیر مکانیک کوانتومی و یا در آزمایشهای مربوط به واپاشی مزون K .
۲- برای یک مرور جامع درباره این موضوع، می توانید به مدخل Thermodynamic Asymmetry in Time دانشنامه استنفورد که آدرس آن در انتهای مقاله آمده است مراجعه کنید.
اگر نظر یا پیشنهادی درمورد این متن دارید میتوانید کمی پایینتر، در قسمت دیدگاهها، آن را برای ما بنویسید.